خنده در بهبود روابط انسان بسیار موثر است.
خنده در طولانی نمودن عمر نقش موثر دارد.
خنده فشار خون را تعدیل میکند.
خنده سن افراد را کمتر نشان میدهد.
خنده زبان مشترک همه جهانیان است.
خنده هیچ هزینهای ندارد.
خنده پیامی زیبا دارد و آن این است: به سوی من بیایید.
خنده ، خنده میآورد و مسری است.
خنده در هیچ حیوانی دیده نمیشود و مختص آدمی است.
منبع: beytoote.com
من تمام لحظه هایم، خنده هایم، گریه هایم
اشک هایم، درد هایم، غصه هایم، زجر هایم
شادی و آرامش من، کودکانه خنده هایم
با تو بوده، با تو مُرده، سر به نیستی ها سپرده
التماست، گریه هایت، زجر توأم با صدایت
خنده هایت، ترس هایت، بغض هایت، درد هایت
مرگ شیرینْ خنده هایت، حاصل خبط تو بوده
با دورویی با دورنگی، خاطراتم با تو مرده
دوست دارم تو بدانی رفتنت پایان من شد
این منی که مینویسد، زاده باران غم شد
صبح خبر گرونی بنزینو خوندم. تا ظهر کم کم همه چیز «باز هم» غمگین تر شد. باز هم گرونی، باز هم خواستن و نتونستن.عصر با آدمایی که دوسشون دارم ساز زدم و عشق کردم و خندیدم. خندیدم.شب اما، غم بالا آوردم. گوشم به حرفای رفیقم بود که از نداری و آرزوهای تلف شده و جوونی مُرده میگفت، ذهنم تو حکومت خونخوار و دولت دزد و جوونی مُردهام میگشت. تا خودمو جمع کنم و برسم خونه، مادرم دست به کمر از قوانین دختر بودن تو قلمرو «خونهاش» گفت. گفت که حق دارم کی برسم خونه،
هر کسی در عمیقترین جای ذهنش پستویی دارد که در مواقع بحرانی به آنجا پناه میبرد. آنجا میتواند بدترین احوال و سهمگینترین و کمرشکنترین حوادث را پشت سر بگذارد. مثل پناهگاههای دوران جنگ. بعد از بمباران بیرون میآیی. شهر سوخته، خانهات خراب شده، امّا خودت زندهای. دود از زنده و مُردهی شهر برمیخیزد امّا تو فرصت داری دوباره بسازیاش. چرا بعضیها وقتِ بمباران یادشان میرود بروند پناهگاه ؟!!!!!
... این بود که دیگر دست کشیدیم از قبر کندن و شروع کردیم رویشان خاک ریختن . همه را ، همهی زندهها را از قلعهچمن کشیدیم بیرون و گفتیم خاک بیاورید ؛ خاک بیاورید . زنها میانِ بالِ پیراهنهایشان خاک میآوردند و مردها میان توبرههایشان ، و بچهها ، اگر مانده بودند ، با کلاههاشان . بعضی جنازهها هنوز انگشت شست پاشان از زیر خاک بیرون بود که ما از خستگی زیاد و از گرسنگی غش کردیم ، بیلها و توبرههایمان را انداختیم و کنار مُردهها به حال غش اف
عادت کردهام که تصمیمهای ناگهانی بخشی از زندگی من باشند. میخواهد به بزرگی انتخاب آیندهی تحصیلی باشد یا به ناچیزی دوباره وبلاگ نوشتن. برای همین وقتی بعد از مدتها انزجار از وبلاگنویسی، جرقهای در ذهنم زده شد که باز در این فضای بیرمق دست به تایپ شوم، فورا تصمیم گرفتم که تا این آتش سرد دوباره خاموش نشده کاری کنم. نتیجهی آن هم همین چند سطری است که میبینید!
پینوشت. هفتمین پست در صفحهی دنبال شوندگان بازمیگردد به دو روز پیش. از این
عکس های میوه و سبزیجات جالب و خنده دار را در سایت روبکا ببینی و شاد باشید.
میوه و سبزیجات جالب
میوه و سبزیجات جالب و خنده دار
سبزیجات زنده
عکس میوه های عجیب
میوه های زنده
میوه شبیه حیوانات
میوه شبیه انسان
گردآوری:روبکا
عکس های میوه و سبزیجات جالب و خنده دار
ادامه مطلب ...ادامه مطلب ...robeka robeka.ir تزیین میوه سایت روبکا سبزیجات زنده عکس میوه عکس میوه های عجیب میوه زنده میوه شبیه انسان میوه های زنده میوه های عجیب میوه و سبزیجات جالب میوه و سبزیجا
من برای پیدا کردن باریکه ای از نور،هزاران راه رو تاریکی طی کردم، برای پیدا کردن تو ،خودم را گم کردم، برای پناه اوردن به قلب تو بارها نامه نوشتم و هزاران بیت عاشقانه سرودم و تمام قلبم رو بهت هدیه کردم، من تمام راهها رو رفته ام،تمام جهان رو گشته ام،کتابهای بسیاری خوانده ام ،این مسیر پر وپیچ خم رو تنهایی سپری کردم و در تاریک ترین و بارانی ترین و تنهاترین روزها،این تو بودی که باز آمدی و به جوانه دلم که مدتها پیش خشک شده بود آبی دادی و نوازشش کرد
نرگس جار همند سر نزنی
تیر هاکرده کوتری پر نزنی
ته ماه تتی سوئی آرزویی
دل پرچم کر س سر نزنی
کندی دره هوا دره
گندم تاش هوا سیو میا ره
افتاب سوخنک رنده کنه
سرمست گل لاله خنده کنه
ته سه اشکوفنه اوشمک گل
ته خنده گل متار زنده کنه
کندی دره هوا دره
گندم تاش هوا سیو میا ره
یه موش سفید که بهش میگن "رت" توی مطبخه. آروم رفتم نگاهش کردم. با راحتی و تنبل گونه خودشو رها کرده و خوابیده. نمیدونه امشب آخرین شبیه که زنده است. روزهای اول که استاد میگفت "حیوون رو میارید و تشریحش میکنیم، بعد میذاریم تو آبجوش، این قدر میجوشه تا گوشتش از استخونش جدا بشه" من خنده ام میگرفت. چه جور میشه یه موجود زنده رو کشت و تشریح کرد و تیکه تیکه؟ خنده ام میگرفت از این همه بی رحمی بی ملاحظه. از این خنده ها که دست آدم نیست. از این خنده ها که بعد از خرا
سَخت دلگیرم ازین دوباره مُردَن!پس از آنکه چشمهایم تو را دید خواستم زنده بمانمزنده شدماما حال دوباره مرگی برایم قلمداد میشوددر درونِ رگهایمدر سینه ام که از هوا خالی میشوددر نفس تنگی ای درمان شده که دوباره برگشته است..دلگیر تر از من مگر میشود؟چه کسی این مُردَن را دوام خواهد آورد؟که پس از بازکردن چشمهایمپس از دیدنت..چشمانم را دوباره ببندم و بگویم....این یک کابوسِ شیرین بود!
در این دلتنگیِ عجیب که به مُردن سرایت میکند!،
حال پرسیدنت کارِ دشواریس
پرومتئوس که آتیش رو از خدایان دزدید و به انسان هدیه(!) داد، زئوس (خدای خدایان) فهمید و عصبانی شد. برای مجازات قرار شد که پرومتئه به کوه قاف بسته بشه و هر روز صبح با طلوع آفتاب یک عقاب غول پیکر (خدای انتقام - تایفون) بیاد و زنده زنده جگرِ پرومتئه رو بخوره. از اون جایی که پرومتئه خدا بوده، نمیمُرده، تا فردا صبح جگرش ترمیم میشده و دوباره توسط تایفون خورده میشده.مجازات اصلی پرومتئه فقط درد بی اندازه از خورده شدن جگرش نبود، بلکه آگاهی از تموم نش
بسم الله الرحمن الرحیم ./
صبح رفتیم بانک و حساب جدید باز کردم ، بعدم اون یکی بانک و چند تا عابربانک ! چندرغاز (چندرقاض-چندرقاز-چندرقاظ و ... ) پول وامی که گرفته بودیم و پس اندازامونو یکی کردیم ریختیم حساب جدید که سودش بشه نصف قسط همین وام ، تا سال بعد که قراره خونه مون رو عوض کنیم بذاریم رو پول پیش ! وام ودیعه مسکن بود مثلا که با کلی دوندگی و منت دادنش بالاخره :))) حتی برای رهن هم کمه چه برسه خونه دار شدن ! ولی خدایا شکرت که کنارمونی از بانک برگشتنی از
با دخترهای دوران ارشد توی کافه دور هم جمع شده بودیم. وسط خبر گرفتن از حال و روز آدمهای آنروزها، صحبت از الف شد و ز به شنیدن قصهاش مشتاق. به زور ماجرای آنروزها و خط و ربط اتفاقاتش را به یاد آوردم و به شوخی و خنده برایش تعریف کردم. به آخرهای قصه که رسیده بودیم، آنقدر خندیده بودیم که چشمهایمان خیس اشک بود. فکر کردم زمان چه مرهم خوبیست. الف را برده و گذاشته آنسر دنیا و کابوس آنروزها را به اسباب خنده و تفریح اینروزها بدل کرده. چه خوب ک
بمب یک عاشقانه
یه دقیقه دیگه تو این شهر معلوم نیست کی زنده است کی مرده.
اگه قرار باشه من یه دقیقه دیگه زنده باشم، فکر می کردم دلم میخواد یه چیزایی بهت بگم که هیچ وقت نگفتم
این که من چقدر قیافهتو، صداتو، لحن حرف زدنتو، حتی وقتی باهام دعوا میکنی، خنده هاتو، همین خنده ای که میکنی و من خیلی وقتا نمیفهمم داری به من میخندی یا واقعا خوشحالی، اهمیتی که به کارت میدی، به شاگردات میدی، شانی که برای خودت قائلی، همین آرایش ناشیانه ی قشنگی که کردی
یکی از بچه ها زنگ زده بعد با حالِ داغون
من خندم گرفته بود
واقعا نمیدونم چرا؟
هرچی میگفت میخندیدم اونقد ک خندیدم بازم مثلِ دیروز سر درد گرفتم
الانم هی میخندم
واقعا رد دادم !
اونقد که به زندایی مامانم خندیدم دیگه حالم بدِ ، البته اون داشت منو خر میکرد منم حالشو گرفتم
سردرد نمیدهد امان ،خنده مرا رها نمیکند!
خوابمم میاد،
مهمان چیزِ خوبی نیست!!!!!!
همه میدونن من از مهمون بدم میاد وقتی میخوانبرن میگن مرده زنده مارو فحش نده منم میگم سعی میکنم
1. گفتم معلم جدید اوردن؟ خیلی باحال می خنده :)) ری ری minute رو گفت مینیت و کم مونده بود برم برا خانومه چایی نبات بیارم خنده ش بند بیاد :| بعد اصن به همه چی می خندید. بعد من از خنده های اون خنده م گرفته بود، اون میگفت چرا میخندی؟ گفتم از خنده شما خنده م میگیره.
اونم گفت منم از خنده تو خنده م میگیره.
منم گفتم منم از اینکه شما از خنده من خندتون میگیره خندم میگیره.
اونم گفت منم از اینکه تو بخاطر اینکه از خنده من که بخاطر خنده توعه خنده ت گرفته، خندم گرفته.
همه افراد جامعه اعم از زن و مرد تلاش میکنند که چهره زیبایی داشته
باشند. یکی از مشکلاتی که در این بین، این زیبایی را تهدید میکند خط خنده
است. میتوان گفت که بیشتر بانوان و آقایان خط خنده را بر روی چهره خود
دارند و با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند. البته ناگفته نماند که اگر
دچار این مشکل هستید خوشبختید…! چون شما یک انسان خوشحال و خندهرو هستید.
ادامه مطلب
آبا را نمی بینم اما می دانم پشت سرم ایستاده است و با دلهره به یاشا نگاهمی کند.اسلحه را رو به روی پیشانیم نگه می دارد.عیسی را صدا کنم یا خدایش را؟ مسیح را بخوانم یا خدایم را؟در این نقطه ی تاریک زندگی تباه شده ام، کدام یک به داد من خواهندرسید؟ کدام یک مرا که در یک قدمی مرگ ایستاده ام، نجات خواهند داد؟سر می چرخاند و احتماال در حالی که با نگاهش آبا را تهدید می کند؛آمرانه می گوید:»به حساب تو یکی بعدا می رسم. گمشو بیرون.«دوباره سرش را سمت من می چرخاند
باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شیطون دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید اشک چشاشو ندید
خ
جوک های خنده دار جدید
یه روز سه تا بنده خدا نشسته بودن جایی، یکیشون یه عدد میگفت بعد همه شون هرهر میخندیدن و ریسه می رفتن.یه نفر می رسه میگه آقا قضیه ی این عددا چیه؟میگن ما حال نداریم جوکها رو کامل تعریف کنیم واسه ی هر جوک یه عدد گذاشتیم. وقتی یکیمون اون عدد رو میگه ما یاد اون شماره جوک میفتیم و میخندیمبهش میگن حالا تو یه عدد بگو. یارو میگه 37یهو هرسه تا میزنن زیر خنده از شدت خنده اشکشون در میاد میگن ای ول دمت گرم این یکیو تاحالا نشنیده بودیم
زنده کنی جان من جان چو تَفتان من♪ ♥‿♥ ♪روح دهی مرده ام مُرده ی گریان من♪ ♥‿♥ ♪ای همه ی جان من رونق دُکان من♪ ♥‿♥ ♪کِی بُگشایی دَری بر در زندان من♪ ♥‿♥ ♪اشک امانم برید بغض گلویم درید♪ ♥‿♥ ♪کاش فراوان شوی بر شب باران من♪ ♥‿♥ ♪رَیح شما را فقط خود بدهی رایحه ها♪ ♥‿♥ ♪هیچ شبم بی تو نیست رایح و ریحان من♪ ♥‿♥ ♪هر چه که دارم ز تو کاش ز خود داشتم♪ ♥‿♥ ♪پیش تو قربان کنم شاهد قربان من♪ ♥‿♥ ♪هر چه سیه در من است شر شیطان کَشاند♪ ♥‿
❆ #خنده:
ارزش خنده ام راکسی نفهمیدبه اجبار عکاس استاگر میخندم سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
خانمِ شیرزادِ عزیز،این فقط تو نبودی که همیشه همه چیز را با هم اشتباه میگرفتی و بعد هِرهِر میزدی زیر خنده!خیلی از ماها هم تقریباً شبیه تو هستیم و همیشه در زندگیمان چیزهای ساده ای مثلِ:هدف و آرزو ! گَند زدن و تجربه کردن ! عشق و اختلالات هورمونی ! اُمیدواری و فریب دادن به خودمان ! انعطاف پذیری و سُست عنصری را با هم اشتباه میگیریم و بعداً هِرهِر میزنیم زیر خنده !خنده های تلخ...خنده هایی که تلخی اش را فقط خودمان میفهمیم و بَس!
مراقب خنده هات باش ، ممکنه بعضی وقتا با خنده ای که می کنی مُهر تاییدی بزنی بر رفتار اشتباه دیگری ، رفتار اشتباهی که با خنده ی تو بیشتر تکرار بشه و به هر نحوی دل کسی برنجه ، قُبحی شکسته بشه و گناهی صورت بگیره !
روز حسابرسیِ اعمال که می شه یهو می بینی توی پرونده اعمالت ، مواردی هست که هیچ جوره نمی تونی درکش کنی ، همش می گی خدایا من که این کارا رو نکردم و بعد هم جواب می شنوی که درسته که این کار رو نکردی ولی خنده ی تو ، لایک تو ، انتشار مجدد تو باعث شد ک
چند روز پیش برای اولین بار به فکر فرو رفتم که آخرین باری که خندیدم کی بوده... البته لبخند که زدم... اما خنده را یادم نمی آمد... همین الان دراز کشیده بودم و داشتم توییتر فارسی میخاندم و ناگهان خندیدم... چنان خندم گرفت که سرمو کردم تو بالش... بعد در حین خنده پوست لبمو روی دندونام حس کردم... عضله های گونه م رو روی بالش حس کردم... بعد صربان قلبم و حس کردم... بعد نفس هامو... و همچنان داشتم میخندیدم. .. خنده ی خودمو بعد از مدت ها احساس کردم... بغضم گرفت... منقبض شدم.
اگر بدنبال یک مرکز معتبر برای تزریق ژل خط خنده هستید پیشنهاد می کنم سری به مرکز تزریق ژل آوا بیوتی بزنید.
ما به عنوان بهترین مرکز تزریق ژل خط خنده در تهران با بهترین مواد و کادر پزشکی اماده ارائه خدمات به شما عزیزان هستیم.
همچنین هزینه تزریق ژل خط خنده در مرکز زیبایی آوا بیوتی بسیار پایین تر از سایر مراکز می باشد.
برای کسب اطلاع درباره تاثیر تزریق ژل خط خنده و مراقبت های بعد از تزریق ژل خط خنده با ما تماس بگیرید. 88502120 - 021
ارنست
شَکِلتون در سال 1908 با چند نفر و با پای پیاده به سمت جنوبگان (یه جایی وسط های قطب
جنوب) راهی میشه و پس از طی کردن حدود هزار و پانصد کیلومتر در دمای منفی سی تا
هشتاد درجه و درست زمانی که طبق برنامه فقط شش روز به انتهای مسیر مونده بوده
عملیات اکتشاف رو شکست خورده اعلام می کنه و به سمت خونه برمی گرده.
وقتی
دلیل این کار شَکِلتون رو ازش می پرسند میگه: "یک خَرِ زنده بهتر از یک شیر مُرده
است!" شَکِلتون توضیح میده که اگر به مسیر خودش ادامه می داده احت
چرا از هوایی که نفس می کشم نمی ری؟
چرا از لحظه های خوابم نمی ری؟
چرا توی بیداری ولم نمی کنی؟
چرا وقت راه رفتن زیر بارون تنهام نمی زاری؟
چرا توی شلوغی بازار گُمَم نمی کنی؟
چرا پشت چراغ قرمز توی اتوبوس توی مترو روی صندلی منو جا نمی زاری و بری؟
چرا موقع تماشای تلویزیون از جلو چشمام محو نمی شی؟
چرا سر سفره ی شام قهر نمی کنی که بری برای همیشه؟
چرا من رو نمی بری خاک کنی و بری به زندگیت برسی؟
چرا از ذهنم از فکرم از مغزم از قلبم از نفس کشیدنم از روحم از
خانمِ شیرزادِ عزیز،این فقط تو نبودی که همیشه همه چیز را با هم اشتباه میگرفتی و بعد هِرهِر میزدی زیر خنده!خیلی از ماها هم تقریباً شبیه تو هستیم و همیشه در زندگیمان چیزهای ساده ای مثلِ:هدف و آرزو ! گَند زدن و تجربه کردن ! عشق و اختلالات هورمونی ! اُمیدواری و فریب دادن به خودمان ! انعطاف پذیری و سُست عنصری را با هم اشتباه میگیریم و بعداً هِرهِر میزنیم زیر خنده !خنده های تلخ...خنده هایی که تلخی اش را فقط خودمان میفهمیم و بَس!
یه متن قشنگ از دوست
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت، عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی...
الان برای خودم یه دفعه عجیب اومد که هنوز زندهام.. هنوز؟ زندهام؟! چه کلمات عجیب و غریبی! زنده بودن هم چیز عجیبیه ها، معنای غریبیست... چون متضاد زنده بودن خیلی قابل فهم نیست...
دختره نوشته ۵۰۰ تا خواستگار داره
من هر چی فکر میکنم میبینم ۵۰۰ تا خواستگار خیلی زیاده،
فکر کنم باباش اینو گذاشته تو دیوار...
.....................................................................................
اوضاع مملکت دارد بسویی پیش میرود که
شبهای جمعه اموات برای ما فاتحه می خوانند
شادی روح زنده ها الفاتحه......
وقتی که تو آمدی دوبارهاز هر طرفی سپیده سر زددر باغ، شکوفه شد شکوفاپروانه به سوی غنچه پر زد
در خانه و کوچه و خیابانگل های قشنگ خنده روییداز شادی دیدن تو آن روزهم غنچه و هم جوانه خندید
گیسوی قشنگ سبزه آن روزبا دست نسیم شانه می شدباغ دل ما ز دیدن توسر سبز و پر از ترانه می شد
********** شعر کودکانه دهه فجر **********
از آسمون دوبارهبارون گل می بارهتو این هوای برفیتولد بهاره
بادکنکای رنگینقل و گل و شیرینیشروع جشن فجرهلاله ها رو می بینی
********** شعر کودکانه دهه
مهرانِ خاله علاوه بر لباس کُردی، دشداشه و چفیه هم دارد. لباس ها را پوشید و عینک آفتابی را هم به چشم زد و با پسرِ همسایه ی خانه ی ییلاقی مان که فامیل هم هست رفت خانه شان که پدر و مادرش را بگذارند سرکار. آنجا هم گفتند ایشان از شیخ های کشورهای حاشیه ی خلیج است و خیلی وضع مالی اش خوب است و خفن است و فارسی اش هم چنگی به دل نمی زند. آنجا خیلی اتفاق خاصی نیافتاد جز اینکه که تا خانم خانه که سن و سال دار هم بود شکش می برد و سوال های جدی میپرسید، مهران یهو
عکس های خنده دار جدید بزرگسالان 1398
عکس های خنده دار
عکس های خنده دار جدید
جدیدترین عکس های خنده دار روز
عکس های خنده دار و با مزه
زمین بازی کودکان
عکس خنده دار بزرگسالان
عکس های خنده دار
عکس های خنده دار جدید بزرگسالان 1398
ادامه مطلب ...برچسبrobeka robeka.ir جدیدترین عکس های خنده دار جدیدترین عکس های خنده دار روز روبکا زمین بازی کودکان سایت روبکا عکس خنده دار بزرگسالان عکس خنده دار پدر و فرزندی عکس های خنده دار عکس های خنده دار از بچه ها عکس های خنده
به عنوان یک درس مهم؛ همیشه در پروسهی طراحی و اجرای نقشهی تلافیکردن، خونسرد و با خندهی محو و پاسخهای خندهدار موضوع رو پیش ببرید.
و مهمتر از همه حواستون باشه نقطهضعفهاتون تو آرشیو حافظهی کسی وارد نشه. ؛؛)
۱
نور آفتاب اصلاً درون این مغازهی کوچک رخنه نکرده بود. تنها پنجرهی مغازه، سمت چپِ درِ ورودی، با کاغذ و مقوا پوشیده شده و یک لوح اعلان هم روی دستگیرهی در آویزان بود.
نور لامپهای مهتابیِ سقف روی پیرزنی افتاده بود که داشت به سمت بچهای میرفت که در کالسکهای خاکستری بود.
«آه! داره میخنده.»
مغازهدار، زن جوانتری که کنار پنجره رو به صندوق نشسته بود و حسابهایش را بررسی میکرد، بااعتراض گفت «پسر من میخنده؟ نخیر خانم، فقط داره شکلک د
مثل اول نکنی خوش دل آزرده رانکنی زنده به آبش گل پژمرده رارک بگویم که دل آزرده دل آزار شودنخورند آب ز لیوان ترک خورده راطعنه ای گفت جوان دست عصایت به چه کار ?بی خبر بار غمش حلقه کند گرده راخوبی ات خیر تو را آورد اندیشه ی زشتبه غلامی ببرد خلق سیه چرده رایک شبه عمر گذشت و متوجه نشدمغاصبش باز نداد آنچه ز من برده را ...لب من خنده بلد نیست زند عیب مکنکه غمش شاد نخواهد من افسرده را#الهام_ملک_محمدی
به نام خالق بیهمتا
صدای خندههاش فضای تنهاییهاش رو پر کرده بود
انگاری میخندید تا هیولای تنهایی و خستگیهاش
جرئت حمله به قلبش رو پیدا نکنه و تو همون پستوی
انتهایی چشماش دوران اسارتش رو بگذرونه.
از خندههاش یه نقاب رنگی ساخته بود تا یادش نره
تنها سلاحی که براش مونده تا با اون هیولاها بجگنه
همین خندههای بیصدای جسم و روحیه که دلش
تاب باختنشون رو نداره.
آخه اگه یه روزی همین رو هم از دست میداد باید
مثل یه کویر، همیشه تشنه دیدن حتی یه سر
بغضهای نگفتهای دارد
همهشان بابت همین شهر است
هی صدا، صدا و بعد سکوت
آدمک باز با خودش قهر است
در میانِ راه نرفتهاش مرده است
این طرف، پشت گورهای سپید
چشم گرداند برای پریدنی از نو
سرخوش از درد، و باز هم نپرید
گشت دنبالِ دلیلی از بودن
در قیاسِ «خودش» و «تو» و «شما»
از میان موج خون صدا آمد:
ما همه مُردهایم، تو زود نیا!
گیر و دار جهان پر از باد است
در هیاهوی این تن مرده
چشمهاش سالهاست بسته شدند
آدمک باز هم رکب خورده.
-ف.میم.
چند نوشته آخر این دفتر پاره را خواندم و خندهام گرفت. اصرارم بر تکرار گذشتن و میگذرد و زمان و اینها خنده دار است.
بگذارید به پای اینکه آخرینها سوزناکند. گویی تکهای از گوشت گوشه ناخنت را میکنند و میبرند و تو میسوزی.
روزهای آخر این دانشگاه!
همونطور که میدونید قلقلک یه فرآیند زجرآوره اما در عین حال خنده رو با خودش به همراه داره! اما چرا قلقلک باعث خنده ما میشه؟ چرا نمیتونیم خودمون رو قلقلک بدیم؟ یا چرا بعضیا اصلا قلقلکی نیستند؟ توی این مطلب میخوام همه چی رو درباره قلقلک براتون توضیح بدم. راستی، بعد از خوندن مطلب حس تون نسبت به قلقلک رو توی نظرات بنویسید!
ادامه مطلب
به ادامه مطلب بروید ...
عکسهای خنده دار و جالب شکلک های بامزه روی میوه ها را در این بخش از سایت ایران ناز مشاهده می کنید.
هنرنمایی روی میوه ها در بعضی اوقات بسیار جالب و خنده دار می شود به طوری که می توان از عکس آن ها به عنوان تصاویر خنده دار استفاده کرد و دل تعدادی از افراد را شاد کرد. در ادامه عکس های خنده دار از هنرنمایی بامزه روی میوه ها را ایران ناز گردآوری کرده است.
بوی محرم می آید و فضا پاییزی میشود فضا غرق در سکوت میشود...
چه سکوت شگفت انگیزی انگار همه مرد میخواهند گریه کنند در این موقع خنده ها تمام میشود و بغض جای همه ی آن خنده ها را میگیرد
و این موقع محرم است..
خب دوست های عزیز دیگه محرم داره نزدیک میشه و من دیگه به خودم اجازه نمیدم تا آخر محرم پست خنده دار بذارم ولی پست های دیگه ای میذارم که براتون جالب باشه و لطفا همچنان به وبلاگ من سر بزنید
ممنونم
یاحسین
نظر لطفا یادتون نره
عاشق شدیم رفت ... از اول!
این هــم دلیل ِ شعر ِ موافق!!
پا دادن ِ زنی به "شدن" را،
بگذار پای قحطی ِ عاشق!
تُنگ ِ دلــم ، برای تـــــو کوچک...
پک- پک بزرگ شد لب ِ سیگار...
سیفون شعر را بکشم ، تا
دلپیچه های آبی ِ خودکار...
وقتی به واژه در نمی آیی،
ویراژ روی مغزِ منی ... آخ...
هی ! موش ِ بسته بـــه دم ِ جارو!
دل بسته ای به خنده ی ِ سوراخ!
می خواهم از تو گرم بگیرم
سرمـای ذاتــی ِ تنی ام را!
با دست های تــــو بتکانم
اندوه ِ پاک – دامنی ام را!
تکرار ِ بوسه ، می بردم سرخ
یادش بخیر
یه روز مهدی یه کارتون برای فاطمه خانوم پخش میکرد، دخترش می خندید و مهدی هم میخندید ولی دیرتر از فاطمه ...
گفتم چرا دیر میخندی ؟! گفت خدا وکیلی این کارتونه خنده نداره و از خنده بچم میخندم ...
فاطمه جان ...
بابا اون بالاست ...
بازم داره بهت لبخند میزنه ...
صلی الله علیک یا رقیه بنت الحسین ...
روی خاک ها نشسته بودیم.داشتیم خاک بازی میکردیم.من کامیون پلاستیکی قرمز رنگم را آورده بودم.او هم بیلچه ی کوچک اسباب بازیش را.خاک ها را با بیلچه اش جع میکرد،میریخت پشت کامیون.من هم کامیون را حرکت میدادم و به چند متر آن طرف تر میبردم.خاک ها را خالی میکردم و بر میگشتم.با همین بازی ساده و حتی احمقانه،یکی دو ساعتی مشغول میشدیم.چقدر میخندیدیم.با بی مزه ترین اتفاق ها.مثل وقتی که چرخ جلوی سمت راست کامیونم که لق لق میزد از جایش در میآ
یارو ازم پرسید کارت چیه گفتم تو کار فرش و تلوزیونم گفت یعنی چی....گفتم رو فرش میخوابم تلویزیون نگاه میکنم
♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ جوکهای خنده دار لاین و وایبر ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦
دیشب شام سوپ داشتیمبه مامانم میگم تو کشورای خارجی سوپ پیش غذاس نه شامبرگشته میگه بابات خارجیه یا اون عمه فلان فلان شدتیعنی اصلاً لزومی نداشت پای عمه مو بکشه وسطانیتش فقط این بود که یه فحشی بهش بده
ادامه مطلب
دلتنگ شده ام !!!
از دلتنگی کسانی که دوستشان دارم...
امروز رفتم عمل کردم سرمو...افتضاح بود .واقعا افتضاح.انگار اون امپول بی حسی به درد لای جرز در هم نمی خورد
مردمو زنده شدم تا توده دراومد
کاش تموم بشه این روزا ...خسته ام...
واقعا راهروی اتاق عمل جای ترسناکیه ...ولی اتاق خودش جای خنده و شوخی...
بدبخت جراح نمی دونست از حرفای من بخنده یا عمل کنه ...
دم دکترم گرم ...
الف.
سلام.
زنده ماندم، پا در راهی گذاشتم که هیچ از آن نمیدانستم، تپش، به پرچکوه رفتم، تپش، شاگرد تعویض روغنی گشتم، دیدم، تپش، خواندم، زنده ماندم، مُرده شده، تپش، زندم بُدم، هجده ساله ساله شدم، موهایم بلند شد، تپش، گرییدم، از کار در آمدم، خندیدم، تپش، تپش، تپش!
تپان!
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرس
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای
رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو کشته نهای در طرب آغشته نهای
پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم
گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی
گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم
گفت که تو شمع شدی قب
وی از معدود انسانهایی بود که بین «صبا عزیزم، دخترم» و «رابطه با تو واسه من سمه»اش اندک فاصلهای بود :)))
پ.ن این منم. با همهی نوسانات خلقیم. با همهی روانپریشیم و همهی خندههای وسط زار زدن چون یادم به یه چیز خندهدار افتاده. اگه نمیتونی این انسان معمولی رو دوست داشته باشی مشکل از من نیست :)
حرکت نوسانی از هروئین منی تو به سم.
واو سو ماچ این ا یر!
طرف داره یه چی می گه که تو هم اصلا حرفش رو قبول نداری ، ولی بعد از این که حرفاش رو می زنه با یه صدای خنده انگار تو رو مجبور می کنه به خندیدن و تایید کردن اون !
اغلب اوقات هم شکست خوردم و حتی شده خنده تلخی کردم ..
اما چه کنم که گهگاهی احساس می کنم دارم گناه می کنم ! با این وجود که دست خودم هم نیست ..
برای من از داشته هایت نگو،
و از نداشته هایت!
از خنده هایی که زیر هزار متر خاکِ تحمیلی
دچار شلیک گلوله های فرهنگ شده اند،
با من، از قهقه هایت بگو!
از صمیمیتت با دستفروش ها،
با ملوان های سیاه سوخته ی بندر،
با سگ های بی پناه خیابان های اهواز بگو.
با من از فکرهایی بگو
که زندانیِ سیاه چاله های صد قرنِ پیش اند و
اما هنوز زنده اند.
با من دیوانه ی بی زنجیر،
شبیه حس و حال این روزها،
شاعرانه تر، آرام تر، دو نفره تر باش...
/.///-/
شده ام بت پرست تو
شده ام بت پرست تو
شب هجرون دیگه تمومه گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم شرر تو هر سینه میزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه که برای تو زنده ام
روم از هر
زنده شده ام. یک جور زنده ی پخته. یک وقت هست آدم طوری زنده می شود که هنوز داغ جوانی ست. شوووووور زندگی سر و کول وجودش را گرفته و شوق زیستن؛ تبدیل دنیا به بهشت و تغییر هر آنچه کریه به عالی، همه ی مغز آدم را گرفته، طوری که واقعیت را نمی بیند. این بار جور دیگری زنده ام.
بعد از سالها تجربه ی مرگ. بعد از سالها جان کندن برای زندگی؛ این بار طوری زنده ام که بشقاب پر نقش و نگار سفالینی از کوره های چند هزار درجه جان سالم به در برده، نشسته بر دیوار بتونیِ خانه
میگم:بازم آیین نامه قبول نشدم! -میگن: تو کی چی رو قبول شُدی که این بار دومت باشه؟یه بارم که شده تو زندگیت یه چیزی قبول شو حداقل خوشحال شیم:|فقط ضرر بزن...ما که میفهمیدیم تو هیچوقت هیچی نبودی و هیچی نمیشی! -من:سردرد گرفتم،انصافا راست میگن،در همین حد بی خاصیت!"
شما هم فکر میکنید پایتخت زیادی تخیلیه؟ یعنی میدونی، من با اینکه یه مُرده بعد از پنج سال زنده از کار در بیاد مشکلی ندارم، مشکلم اینه چطوری زنش که توی این پنج سال این مرگ رو پذیرفته و بعدش هم دو سال تو گیرودار ازدواج با یکی دیگه بوده، انقدر راحت همهچیز رو پذیرفت و به زندگی پنج سال پیش برگشت؟ یا بیایید به این فکر کنیم که نمایش تعهد به خانواده با نادیده گرفتن تخیلی کنشها و واکنشهای روانی یه زن چقدر میتونه نخنما و تهوعآور باشه. شخصاً
شما هم فکر میکنید پایتخت زیادی تخیلیه؟ یعنی میدونی، من با اینکه یه مُرده بعد از پنج سال زنده از کار در بیاد مشکلی ندارم، مشکلم اینه چطوری زنش که توی این پنج سال این مرگ رو پذیرفته و بعدش هم دو سال تو گیرودار ازدواج با یکی دیگه بوده، انقدر راحت همهچیز رو پذیرفت و به زندگی پنج سال پیش برگشت؟ یا بیایید به این فکر کنیم که نمایش تعهد به خانواده با نادیده گرفتن تخیلی کنشها و واکنشهای روانی یه زن چقدر میتونه نخنما و تهوعآور باشه. شخصاً
وسط ویس فرستادن سکسکه ام گرفتهبود، غش کردم از خنده!
یادم آمد که هرچه غمگین تر باشی، عمیق تر میخندی. آنقدر که ارتعاش خنده ات میرسد به آن غصه های ته دلت. هلش میدهد؛ ولی به جای اینکه گورش را گم کند، بیشتر رو میآید؛ تا که همان خنده تلخ مصنوعی را هم بر لبان بی جانت بخشکاند.
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال
میگم:بازم آیین نامه قبول نشدم! -میگن: تو کی چی رو قبول شُدی که این بار دومت باشه؟یه بارم که شده تو زندگیت یه چیزی قبول شو حداقل خوشحال شیم:|فقط ضرر بزن...ما که میفهمیدیم تو هیچوقت هیچی نبودی و هیچی نمیشی! -من:سردرد گرفتم،انصافا راست میگن،در همین حد بی خاصیت و بی عُرضه !"
انسان ها به مناسبت های مختلف گوسفند زنده را خریداری می کنند و آن را قربانی می کنند بنابراین همیشه این نکته مد نظر آن هاست که کجا بهترین قیمت و کیفیت را ارائه می دهد .
قیمت گوسفند زنده فراز و نشیب هایی دارد و گاه روند صعودی در پیش دارد و گاه روند نزولی . افراد برای خرید دام زنده باید حتما به مراکز معتبر مراجعه نمایند و گول افرادی که در گوشه و خیابان به فروش دام زنده می پردازند را نخورند .
قیمت گوسفند زنده در شهر تهران با سایر شهرها بین 1 تا 4 هزار ت
شنیدن
من آن لحظه تاریکم که خسته و رنجیده به بتخانه برمیگردی برای مناجات و بتها را شکسته مییابی. پناهگاه مُرده، پناهگاهِ تاریکی که تو محضِ برپاداشتنِ یک استثنای زیبا از تجمل دور داشتهای، تا تماشاگر داخلشدنِ مصرترین ذرههای نور باشی، حالا مُرده. بدن، هرگز فقط زنجیری برای آنچه روح مینامیم نبوده. بدن درواقع تمامِ تعین ما بوده. تمام آنچه میتوانیم به آن رنجی اعمال کنیم، به آن قانونی تحمیل کنیم، به آن چیزی ورای تحملش روا داریم، و در
احساس میکنم نشسته ام به انتظار اتفاقی که رخ دهد اما امان آن اتفاق هرگز نخواهد رسید، سرم از تمام افکار پریشانی که درون دهنم در انتشارن در حال انفجار است.
شب 25 سالگی را حس میکنم اما احساس زنده بودن ندارم. باید زنده شوم باید دوباره زنده شوم...
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند، یکی خدا بود و یکی بنده. بنده در میدان نبرد بود و خدا میان او و قلبش! بنده میخواست بداند در این معرکه چه کار باید کرد.
ابلیس گفت به قلبت رجوع کن اگر قرار باشد زنده باشی یا زنده کنی، قلبت باید بتپد!
خدا گفت من از قلبت به تو نزدیکترم آن را سپر کن و خودت فقط شمشیر رسول باش تا زنده شوی و زنده کنی...
بنده استجابت کرد و به ایمان حقیقی زنده شد.
ابلیس و لشگریانش ترسی
در ازدحام این همه ظلمت بی عصا
چراغ را هم از من گرفته اند
اما من
دیوار به دیوار
از لمس معطر ماه
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
پس زنده باد امید
در تکلم کورباش کلمات
چشم های خسته مرا از من گرفته اند
اما من
اشاره به اشاره
از حیرت بی باور شب
به تشخیص روشن روز خواهم رسید
پس زنده باد امید
در تحمل بی تاب تشنگی
میل به طعم باران را از من گرفته اند
اما من
شبنم به شبنم
از دعای عجیب آب
به کشف بی پایان دریا رسیده ام
پس زنده باد امید
در
دانلود آهنگ جدید علی عرشیا به نام خنده ناب
متن آهنگ جدید خنده ناب - علی عرشیا
Скачать новую песнюAli Arshia Khandeye Nab
Текст песни Khandeye Nab Ali Arshia
ذهن من درگیرت شده کوتاه بیاДавай, мой разум вмешивается
قلب من پیگیرت شده باهام راه بیاМое сердце гонится за мной
یاد من به شب تارم بیا ماه شبام
ادامه مطلب
زنی که توسط برادرانش شکنجه و سپس در یک قبرستانی زنده به گور شده بود توانست با بیرون آمدن از قبر جانش را نجات دهد.
زن میانسال اکراینی که در یک قبر زنده به گور شده بود با خوش شانسی از این حادثه جان سالم بدر برد. " نینا رُدچِنکو " ۵۷ ساله که توسط دو برادر ۲۷ و ۳۰ ساله اش مورد شکنجه
ادامه مطلب
در این روزهای اخر سال هرچند که مریضی و خانه نشینی هست و هیچ چیز مثل سالهای پیش نیست ولی دلگرمم... دلگرمم به سبزه هایی که سبز شده اند ... دلگرمم به صداها و خنده ها ... دلگرمم به حضورت...
عشق نجات بخش است، عشق درمان گر است، عشق زنده نگه می دارد...
دلم شعر می خواهد... دلم زیبایی می خواهد ... دلم نور می خواهد...
مطمئنم شعر و عشق و نور هم خواهند تابید بر این روزها ...بیش از پیش...
دلت گرم و سرت سلامت ...به امید دیدار روزهای روشن... به امید در آغوش گرفتن شادی ها و آرزو
1-خنده یک مکانیسم دفاعی و کنار آمدن با استرس، تحقیر، خجالتزدگی و درد است. 2-خنده باعث افزایش سطح انرژی بدن میگردد. 3-خنده باعث کاهش استرس و تنش روانی میگردد. 4-خنده باعث کاهش درد میگردد. 5-خنده باعث افزایش روحیه فرد و احساس خوب نسبت به خود داشتن میگردد. 6-خنده باعث بهبود کارکرد مغز میگردد. خنده باعث تحریک هر دو نیمکره مغز گردیده و در عملکرد آنها تعادل ایجاد میکند. 7- خنده باعث ماساژ دادن ارگان های شکمی و بهبود کارکرد آنها، تقویت عضلاتی که ارگانه
سینا درخشنده خوش خنده ی من
دانلود آهنگ جدید سینا درخشنده به نام خوش خنده ی من
Sina Derakhshande - Khosh Khandeye Man
ترانه : ساره رسولی ؛ موزیک : فرزین کاتب ؛ تنظیم : شجاعت شفایی
دلبر خوش خنده ی من / حرفاتو با خنده بزن لحن قشنگتو میخوام
بمون همیشه تو دلم نازتو دائم میخرم / بخند تا از غصه درآم
ادامه مطلب
اگر قصد خرید گوسفند زنده با بهترین و به روز ترین قیمت روز گوسفنده زنده را دارید پیشنهاد میکنم حتما از سایت بازار گوسفند ( مرکز تخصصی خرید انواع دام زنده در سراسر تهران ) دیدن نمایید .
گوسفندان این مجموعه از بهترین نژادهای ایرانی هستند که با تغذیه ای کاملا ارگانیک در مناطق شمال غربی کشور و دشت مغان پرورش یافته اند و از کیفیت قابل قبولی برخوردار هستند.
از مهم ترین خدمات سایت بازار گوسفند فروش گوسفند زنده به همراه ارسال و ذبح کاملا رایگان و به
خنده دارترین مطالب طنز و با حال
مطالب طنز و خنده دار همیشه در بین سایر مطالب سرگرمی طرفداران بیشتری دارد به همین دلیل در این سری از مطالب طنز و خنده دار جدیدترین جوکهای باحال و طنز نوشته های خنده دار را برایتان گردآوری کرده ایم تا لحظات خوشی را کنار ما تجربه کنید.
سه تا برادر می خواستن مرغداری بزننیکی شون لجباز بودهبهش می گن:تو شریک نیستی!میگه:به ارواح عمه اگه شریکم نکنین پرورش روباه میزنم بغلش
******************************
زن و شوهر دعواشون میشه زن
میگم بازم آیین نامه قبول نشدم :(
-میگن: تو کی چی رو قبول شُدی که این بار دومت باشه؟یه بارم که شده تو زندگیت یه چیزی قبول شو حداقل خوشحال شیم:|فقط ضرر بزن...ما که میفهمیدیم تو هیچوقت هیچی نبودی و هیچی نمیشی،وجودی نیستی!
-من:سردرد گرفتم،حق با اوناست،انصافا راست میگن،در همین حد بی خاصیت و بی عُرضه !
هیچ وقت این قدر باهات صمیمی نبودم که بهت بگم رفیق گرمابه و گلستان، حتی این اواخر هم خیلی کم ازت خبر داشتم، ولی آخرین بار از امیر -که همین دو هفته پیش تو فرودگاه مسقط به شکل کاملا معجزهوار دیدمش- راجع بهت پرسیدم و گفت که هم اتاقیشی تو کانادا و باهم الکترونیک قدرت میخونید. شاید رفیق آنچنانی نبودیم اما همون چند تا کلاسی که با هم داشتیم و تمرینهایی که باهم کپ زدیم و امتحانایی که با هم دادیم باعث شد یه دوستی بینمون شکل بگیره. کد دوستیمون «عجب
یه دختره هست فامیل مونه
دو سه سالی ازم کوچیکتر بود
باهام میومد کلاس زبان
حکم ننه شو داشتم
بهش می گفتم خپل
الان مامانم خبر داد آخر هفته عروسه خپله
یه خنده کردم
نمیدونم از رو بی عاری بود
تعجب بود
افسوس بود
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است بود
خلاصه خودمم نمیدونم چی بود
هنوزم دارم میخندم
اصلا از اینجا تا تالارشون از اینا
پی نوشت1:ولی ناموسا خیلی بچه بود ها
من الان خودمم بخوام عروسی کنم خنده م میگیره
جدی رو چه حسابی بچه رو میفرستن تو دهن گ
متن آهنگ خوش خنده ی من سینا درخشنده
دیدمت ، عشق میانِ قلبِ من دامن گرفت
آسمانم از سرِ خوشنودی باریدن گرفت
چشمهایت غصه را از زندگی من گرفت
از همه عالم دلم تصمیم دل کندن گرفت
دلبرِ خوش خنده ی من ، حرفاتو با خنده بزن
لحن قشنگت رو میخوام
بمون همیشه توو دلم ، نازتو دائم میخرم
ادامه مطلب
من یک سره مردهام. مرا ببوسند یا بمیرانند. من مردهام.
انگشتان و تن و ذهنم را میکِشم که چیزی بنویسم. میان زمان و مکان کش میآیم. مردی میآید و مرا میبوسد، باران میبارد، کسانی دستانم را اطرافشان میکشند و گریه میکنند، حرف میزنم، گوش میدهم، اما لامسهی من از کار افتادهست. میان کش آمدن مُردهام و نعشِ من مرا میکشاند. و کش میآیم. این حالتی ست که جسمی مرده هنوز موها و ناخنهایش رشد میکند. بوها از بین رفتهاند. صداها از بین ر
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن انگاه ...مرا بکش بالا چنان که خرخره ام جریحه دار شود .......فردا راهی امامزاده ایم ...
عزیز دلم ...
میخواستم بدانی که این چند وقت ...
سر به هر ضریح مقدس نامت را با ترس و شرم صدا زدم ...
از امامش تا هر امامزاده ای ...
از کربلا و نجفش بگیر ...تا مشهد و قمش ...
تا همین امامزاده کوه خودمان...
نامت را همهمیدانند ...
بگذاربگویم پیرزن آن روز توی صحن حضرت بانو چه گفت؟وقتی سرم را به دیوار حرم تکیه داده بودم و مادر فکر میکرد خسته راهم ...ا
...خنده گرمی کرد و این خنده ی او، جرج، میتوانست تمام دنیا را گرم کند و اگر تمام مردم دنیا می توانستند او را ببینند در یک آن، همه ی جنگ ها، خصومت ها و دشمنی های روی کره ی زمین از بین می رفت یا دست کم یک آتش بس بسیار طولانی اعلام میشد.
دختر پرتقالی/ یوستاین گاردر
خنده گرم چجور خنده ای میتونه باشه؟ چقدر دلم میخواد میتونستم خنده شو ببینم تا بفهمم چطوریه.
البته فکر میکنم حتما چون بین کسی که خنده رو می دیده و دختری که میخندیده حسی بوده اونو گرم میکرده.
متن آهنگ محسن چاوشی بنام بند باز
یه بند بازم من یه بند باز که دائم چشم توو چشم جماعت میوفته از رو طنابیه قلب دارم من یه ماهی قرمز که با تمام گلو چسبیده به قلابیه بادبادک گیجم اوج که میگیرم ممکنه کله کنم اما اسیر پروازمیه کیمیاگر تنهام که توی رویاهام از کُپه ی هیزم درخت میسازم♪♫♪ ♪♫♪ ♪♫♪ ♪♫♪دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی به نام بند باز♪♫♪ ♪♫♪ ♪♫♪ ♪♫♪هنوز هیچ کتابی به هیشکی یاد نداده فرق درخت با شاخ گوزن چیهجنین سقط شده یه حافظه است
فیلم سینمایی Jojo Rabbit روزنهای بود در این روزها؛ روزنهای برای تنفس غمی گرم و گاهی خندیدن و گاهی گریستن. Taika Waititi ، کارگردان و نویسندهی این فیلم سینمایی، روزهای پایان عمر رژیم آلمان نازی را از دریچهی چشمان یک کودک تصویر کرده، بچهای که در بستر پروپاگاندایی* با محوریت یهودیستیزی و نژادپرستی بالیده، امّا فیلم میخواهد یادمان بیاورد که او هنوز دهسال دارد؛ پس امیدی برایش باقی است. برای او همه چیز مثل یک بازی است. جُوجُو در ظاهر به آرمان
دانلود فیلم خوردن بچه موش های زنده
تا حالا درباره مردم چین چیزهای زیادی شنیده اید .یکی اینکه مردم چین هر چیزی را می خورند در اینجا فیلم خوردن بچه موش های زنده را در چین می بینید
برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید
منبع : مجله اینترنتی هلو www.holoo1.ir
میخواهم فرار کنم. از محیط تنگ این حصار. حصاری که مرا نگه میدارد. از دویدن در دشت عشق. از پریدن و شیرچه زدن در دریای زلال ماجراها با تو. از یخ زدن در سرمای زمستان در کوههای پر برف.
از شنیدن خندههایت.
آخ که شنیدن خندههای تو زیبا است. آخ که دلم میسوزه و اشک و خون دلم هیزمش میشود و میسوزد و میسوزد. آخ از زمان. آخ از رویای کودکی. آخ از فکر فرصت هایی که در دلم خواهند آمد ولی در حقیقت نه.
پخش زنده شبکه نسیم خندوانه از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
پخش زنده
پخش زنده شبکه باد را در این بخش مشاهده خندوانه و بچه شو پربیننده ترین نقشه قرارمون نوروز٩٨ شبکه نسیم برق شبکه باد در. پخش موجود گروه ۱ تماشای آنلاین تلویزیون اینترنتی تلوبیون پخش موجود گروه 1 پخش آنلاین گروه ۱ پخش گروه یک سیما در تلوبیون پخش موجود نظر .
ادامه مطلب
میگوید بی تو میمیرم.هیچ کس باور نمیکند.ولی او میمیرد.خودکشی میکند و خودش را نشان میدهد و خلاص میشود.و ب بقیه گزینه های روی میز توجه ندارد.یکی از گزینه های مهم این است که بماند و بسوزد بسازدوبا بازی روزگار پیش برود.اما نباید آن آدم سابق باشد.نباید ضعف نشان دهد بایدقوی شود.بماند ببیند آنهایی را که ترکش کردن زیر دستش شده انداز او پایین ترن.و ذلیل شده اند.باید نشان دهد در باره او اشتباه کرده اند..ولی مرگ فقط مردن جسم نیست!روزی دختری پسری را ترک ک
وانتی تو کوچه داد میزنه سبزی دارم سبزی تازه.
من فکرمو بلند بلند تکرار میکنم: کاش من جای این وانتیه بودم. سبزی می فروختم. می رفتم.
خواهرم بلند بلند می خنده.
منم بلند بلند می خندم.
اما جنس خنده هامون فرق می کنه و این رو فقط من می دونم.
آن روزی که علی الف گفت تصمیم دارد از ایران برود، عصر بود و من دانشگاه بودم. تمامِ راهِ برگشت را میراث و محبت سیاوش قمیشی گوش کردم. به پرنده مهاجر الکی بگو که خوبه، نگو طفلی شوق پرواز یه حکایت دروغه. مبهوت بودم. تا فردا شاید کلمهای با کسی حرف نزدم. فردایش را هم یادم نیست. عمیقا درد کشیده بودم. چیزی که مدتهاست از آن محرومم. عمیقا احساسکردن. عمیقا زجرکشیدن. آگاهانه مُردن و زندهشدن. به کسی هم چیزی نگفتم. خیلی هم سعی نکردم برای کسی شرح بدهم. اما
سلام
کاربرانی که عروسی های خنده دار، خواستگاری های عجیب و خنده دار، خواب های خنده دار یا دعوا های خنده دار دیدین تعریف کنید، من یه دعوای خنده دار مامانم تعریف می کنه؛
مامانم تازه ازدواج کرده بود، پدرم با عموم دعوا می کردن، پدرم از اون آدم هایی هست که دوست داره دعوا کنه مردم جلوش رو بگیرن، به مامانم گفت برو یه چوب بیار، مامانم تو سن کم ازدواج کرده هر کاری بهش می گفتن گوش میکرد، رفت یه چوب بزرگ آورد داد بهش، پدرم گفت بذار زمین بذار زمین چوب رو
روی چانه ام جوش زده،دوتا جوش زیر لب پایینم درست روی یک خط و دقیقا وسط لبم،محل دلفین بیتز:)جای جوش ها زخم شده چون با ددمنشی تمام عیاری زخمشون کردم البته بیشتر سوراخ شده تا زخم،منظورم از اون زخم های عمیقیه که کلی طول میکشه تا خوب شه آخرش هم لکه هایش تا چند ماه دهنت رو آسفالت می کنه.الان زیر لبم جوری زخم شده انگار بعد از پیرسینگ دلفین بیت گذاشتم سوراخا خودش بسته شه..لامصب اینقدر خودمو واسه پیرسینگ به آب و آتیش زدم که بدنم اتومات خودش داره سوراخ
قیمت گوسفند زنده در بازار حالت ثابتی ندارد . گاه قیمت افزایش می یابد و گاه کاهش . قیمت به علت متفاوت بودن نژادها، وزن گوسفند و همین طور هزینه های نگه داری متفاوت است . مثلا هر چه گوسفند وزن بیش تری داشته باشد با قیمت بالاتری در بازار معامله می شود .
در این جا قیمت ها را به صورت میانگین بیان می کنیم :
- گوسفند زنده نر در بازار تهران حداقل 40000 تومان و حداکثر 41000 تومان .
- گوسفند زنده ماده در بازار تهران حداقل 33000تومان و حداکثر 35000 تومان.
- گوسفند زنده نر
زنده نگه داشتن سنت های پیامبر ص
آیه قرآن ، اطعوا الله و اطیوا الرسول
از خداوند و رسولش اطاعت کنید
حدیث درباره سنت های رسول الله
مَنْ احْیا سُنَتی فَقد أحَبَّنی ومَنْ أحَبَّنِی کانَ مَعِیَ فِی الجَنَّةِ
ترجمه ،هرکس سنت مرا زنده کند به طور قطع مرا دوست داشته و کسی که با من محبت و دوستی داشته باشد به همراه من در بهشت است
سنن ترمذی
شدیییییییییییییدا خنده داره بروبچ..
توصیه میکنم دستمال کاغذی بذارین پیشتون نه برای گریه بلکه برای اشک های سرازیر شده
از شدت خنده...منکه مردم و ترکیدم ینی...بااینکه یکم قدیمیه ولی خدایی خیلی فانه..ارزش دیدن داره..
نماشا...کلیک بنما^^
می دونی چرا عاشق داستانم چون دقیقا باید یه کاری بکنی باید یه هدفی داشته باشی باید تغییر کنی وگرنه داستان نگفتی
با حاله مگه نه
بعد از چند ماه دوباره داستان در من زنده شد احساس می کنم هدفم از زندگی فقط داستانه
ولی نمی دونم چرا تنبلی می کنم اه می ترسم لعنتی
مگه چند روز زنده می مونم که می ترسم سه ساله که شمع فوت می کنم به خودم می گم امسال کتابت رو می نویسی
اثر مُرده 2 نسخه دوم از بازی خارق العاده و شگفت انگیز آدم خواران فضایی از استودیوی بازیسازی معروف BadFly Interactive برای اندروید است که یکی از بهترین، هیجان انگیزترین و پرطرفدارترین بازی های سبک شوتر مبارزه با زامبی ها به صورت اول شخص است که در آن شما باید با سلاح های قدرتمندی که در اختیارتان قرار می گیرد به نبرد با زامبی های ترسناک بروید و
ادامه مطلب
سلام .
گفتی هر از گاهی جویای احوالت باشم . مگر می شود عشق به خواسته اش نرسد . سرک کشیدم و از پشت پنجره تو را دیدم ، سراسر لبخند بودی . از تو چه پنهان حال من بد نیست و ملالی نیست جز دور بودن از چشم های مهربان تو .
اینکه نفس می کشی به شوق زیستن ،یعنی که من زنده ام . همین کافی ست .
هر گوشه ی این جهان ،طراوت و سرسبزی بهار را می بینم ، در خیالم به چشم های تو بوسه می زنم.
دیگر عرضی نیست جز اینکه ،صدای خنده های تو ،موسیقی لحظات من است پس لطفا همیشه بخ
نمیدونم ریختن اشک از سر ذوق، چقدر میتونه شیرین باشه! ولی دیدنِ کسی که از خوشحالی، نمیدونه بخنده یا گریه کنه، خیلی به نظرم شیرینه...امروز، یه زوج رو در درمانگاه دیدم. دمِ در، خانوم داشت میخندید. بعد رفت توی بغلِ همسرش و همینطور داشتن با هم میخندیدن. اول فکر کردم موضوع خندهداری برای هم تعریف کردن و مثل من، که اینطور مواقع میرم توی بغل طرف، دارن از خنده، غش میکنن. اما یهو صدای خندهی خانوم به گریه تبدیل شد. تعجب کردم. آخه آقا هم داشت ا
غنچه با دل گرفته گفت:
"زندگی،
لب ز خنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است."
گل به خنده گفت:
"زندگی شکفتن است
با زبان سبز، راز گفتن است."
گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش می رسد...
تو چه فکر می کنی؟
راستی کدام یک درست گفته اند؟
قیصر امین پور
سلام
چند وقت پیش برای خودم یه چالش ساخته بودم که صد و یک دلیل برای زنده موندن بنویسم.بنویسم تا جلوی چشمم باشه و حواسم بهشون باشه برای روزهایی که همه چی اون جوری که حساب کتاب میکردم جلو نرفتم.نوشتم برای خوب بودن تو همین دو روزِ دنیا.بیخیالش شدم از سرِ تنبلی.حالا میخوام دوباره بنویسم و شمارو هم دعوت کنم به نوشتنش.نمیدونم شاید خوندن دلیل های زندگی هامون هیجان انگیز باشه.دلیل ها لازم نیست چیزهای خاصی باشند.هر چه دلی تر،بهتر!
لطفا اگر نوشتید زیر ه
همه اش خنده ام می گرفت. به حرکت پرده در باد می خندیدم، به ناخن های دو پوست شده ام، به غذای ریخته روی فرش، به مردی که توی تلویزیون سبیل نوک سیخی داشت. خلاصه به همه چیز خنده ام می گرفت. و نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم. خودم هم از این خنده ها عاصی شده بودم. این دیگر چه کوفتی بود! مریض بودم؟ شاید.
دلم می خواست بدوم توی خیابان و به تک تک آدم هایی که می بینم فارغ از جنسیت و سن بگویم دوستت دارم. بعضی هاشان را بغل کنم و ببوسم و بگویم زندگی قشنگه!
شک ند
برای توی مینویسمبله، خود خودت. همان جوهر. همان که آدمها نمیفهمندش. من میفهمم. میدانم.من فروغ چشمان تو را میشناسم. پشت صدای بلندت، ضربان نازک قلبت را میشناسم. خندههای تو حتما به معنای خندهی چشمانت نیست. من خندههای قلبت را میشناسم. تو همان آشنای دوری که دیر دیدمت. ای تو که دلت به وسعت دریاست، به کوچکی قرص ماه از روی زمین و به نازکی ساقهی گندمی در تابستان. با توام. تویی که بوی تلخ تنهاییهای دنجم را میدهی. و رنگ دوست داشتنهایت تاریک است
صنعت هنوز زنده است
ابتدای امر باید خدمت همه عزیزان عرض کنم که این سایت به نیت کمک به صنعت این کشور شروع به فعالیت نموده است، ما با فعالیت واطلاع رسانی ومهیا نمودن شرایط خاص برای زحمتکشان صنعتی، نور امید را در دلشان پر نورتر میکنیم، وتلاش میکنیم تا به همگان بفهمانیم صنعت نمرده، صنعت هنوز زنده است، وهنوز هم میشود در صنعت به ثروت رسید ،
من کمی گیج، کمی مات...کمی مبهوتم!
زندهای مُرده در این خالیِ پُر تابوتم
به کسی ربط ندارم...به خودم مربوطم!
میروم دل بکنم! از سر و سامان خودم...
میروم سینهی این پنجرهها را بِدرم!
هرزهها را بجَوم! گوشهی قبرم بچرم!
و برای تن تنهای خودم سر بخرم!
مثل چنگیز رسیدم به خراسان خودم...
جام دنیا به سر میز که خالی آمد!
هفتصد سال به کنعان چه زوالی آمد!
دور این دایره (بودیم) و سوالی آمد...
بار دیگر زدهام دست به کتمان خودم!
بار دیگر شدهام ملحدِ در زیر لحد!
روضه ما اولین خنده تو بود، بعد از وفات پدر!پینوشت:نقل کردهاند: حضرت فاطمه (س) بعد از وفات پدرش هرگز خندان دیده نشد، جز آنکه یکروز لبخندی زد، آنگونه که دندانهایش آشکار شد.(الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۷۳؛ حلیه الاولیا،ج۲، ص۴۳)این یکبار هم زمانی بود که آن حضرت تابوت خود را مشاهده کرد و خوشحال شد که بدنش را نامحرمان نخواهد دید...(تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵)
Post five things that make you laugh-out-loud
کلا آدمیم که خیلیییییی کم و سخت میخندم خیلی چیزهای کمین که انقدر برام جذاب باشن که بخندن .
اگر کسی چند دقیقه از ته دل بخنده باعث میشه بخندم.
یه وقت ها خواهرم کاری میکنه که باعث خنده ام میشه.
یه وقت هایی تیکه های طنز ریوندی و مکس امینی
یه وقت هاییم میفتم رو مود خنده و به ترک دیوار هم میخندم
درباره این سایت